
1. مفهوم کلی بازیها
اریک برن اصطلاح «بازی» را برای توصیف الگوهای تکراری و پنهان تعاملات انسانی به کار میبرد. این بازیها معمولاً زیر لایهای از رفتارهای ظاهراً عادی رخ میدهند. هدف آنها اغلب کسب تایید، جلب توجه یا برونریزی احساسات فروخورده است. این بازیها ناخودآگاه، اما کاملاً قابل تحلیل هستند.
2. نقش تحلیل رفتار متقابل (TA)
تحلیل رفتار متقابل پایهی نظری کتاب برن است که رفتار انسان را از منظر سه وضعیت «والد»، «بالغ» و «کودک» بررسی میکند. این مدل کمک میکند بفهمیم فرد در لحظه از کدام بخش شخصیت خود واکنش نشان میدهد. بازیهای روانی زمانی رخ میدهند که این وضعیتها به صورت ناسالم با هم درگیر میشوند. شناخت این الگوها راهی به سوی آگاهی بیشتر است.
3. بازیهای آشنا و تکرارشونده
در زندگی روزمره، بسیاری از افراد به صورت تکراری در بازیهایی شرکت میکنند که پایان مشابهی دارند. بازیهایی مانند «ببین چی به سرم آوردی»، «بله، ولی…» یا «اگر تو نبودی…» مثالهایی از این دستاند. این بازیها نوعی اسکریپت ذهنی را دنبال میکنند که از دوران کودکی شکل گرفته است. هدف آنها اغلب تکرار یک حس یا نتیجهی خاص است.
4. ساختار بازی
هر بازی معمولاً سه مرحله دارد: مقدمه، پیچش و نتیجه. در ابتدا تعامل عادی به نظر میرسد، سپس پیچشی رخ میدهد که نقشها را آشکار میکند. در نهایت نتیجهای حاصل میشود که احساسات آشنایی را برمیانگیزد (مانند خشم، گناه یا احساس پیروزی). این ساختار به افراد کمک میکند از نظر احساسی تغذیه شوند، هرچند که این تغذیه مخرب باشد.
5. بازیها و هویت فردی
بازیها اغلب با هویت و باورهای بنیادی افراد گره خوردهاند. کسی که خود را قربانی میبیند، احتمالاً وارد بازیهایی میشود که نقش مظلوم را تثبیت کند. این بازیها به حفظ «نقشه روانی» کمک میکنند، حتی اگر زیانبار باشند. آگاهی از این نقشها نخستین گام در جهت رهایی از بازی است.
6. دینامیک پنهان قدرت
در بسیاری از بازیها، یک نوع نبرد قدرت پنهان در جریان است. افراد ممکن است تلاش کنند کنترل گفتگو یا رابطه را در دست بگیرند. این بازیها میتوانند به صورت ظریف یا آشکار به تحقیر، سرزنش یا بیارزشسازی ختم شوند. شناخت این الگوها به افراد کمک میکند از تلههای عاطفی خارج شوند.
7. بازیها در خانواده و روابط
بسیاری از بازیهای روانی در بستر خانواده و روابط نزدیک شکل میگیرند. زن و شوهرها، والدین و فرزندان یا خواهر و برادرها ممکن است سالها درگیر بازیهای تکراری شوند. برن نشان میدهد که چگونه این بازیها به نارضایتیهای مزمن و ارتباطات ناکارآمد دامن میزنند. توقف بازی نیازمند گفتگوهای صادقانه و خروج از الگوهای گذشته است.
8. راه نجات از بازیها
برن پیشنهاد میکند که بهترین راه برای خروج از بازی، تقویت بخش «بالغ» شخصیت است. فرد باید آگاهانه انتخاب کند که به جای تکرار الگو، پاسخ منطقی و بیطرفانه بدهد. درک انگیزهها، پذیرش مسئولیت و افزایش خودآگاهی کلیدهای رهایی هستند. با کنار گذاشتن بازیها، روابط انسانی سالمتر و اصیلتر میشوند.
:: بازدید از این مطلب : 5
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0